مختصری بر رنگ در معماری
فام هاي ثانويه عبارتند از : نارنجي ، سبز و بنفش که که از اختلاط مقادير
مساوي از دو فام اوليه حاصل مي شوند . فام هاي ثالثه از اختلاط فام هاي
اوليه و ثانويه به دست مي آيند : زرد- نارنجي( پرتقالي) ، نارنجي- قرمز ،
قرمز- بنفش ( ارغواني) ، بنفش- آبي ( لاجوردي) ، آبي- سبز (فيروزه اي) ،
سبز- زرد (مغز پسته اي) . دوازده فام نامبرده را با ترتيبي معين در چرخه ي
رنگ ، نشان مي دهند . در چرخه ي رنگ ، فام هاي ثانويه و ثالثه اي که بين يک
زوج فام اوليه جاي گرفته اند ، داراي روابط خويشاوندي هستند و در کنارهم
ساده ترين هماهنگي رنگي را پديد مي آورند .ماداميکه اين رنگها با رنگهاي
خالص سفيد و سياه ترکيب شوندايجاد بيشماري از رنگها و سايه هاي مختلف
مينمايند
*
درخشندگي، دومين صفت رنگ است و درجه ي نسبي تيرگي و روشني
آن را مشخص مي کند(غالبا ً نقاشان اصطلاح رنگسايه را نيز در همين معنا به
کار مي برند) . معمولا ً درخشندگي رنگ هاي فام دار را در قياس با رنگ هاي
بيفام مي سنجند . در چرخه ي رنگ ، زرد بيشترين درخشندگي (معادل خاکستري
روشن نزديک به سفيد) و بنفش کمترين درخشندگي ( معادل خاکستري تيره ي نزديک
به سياه) را دارد .
*
پرمايگي (اشباع)، سومين صفت رنگ است و ميزان
خلوص فام آن را مشخص مي کند ( گاه واژه ي شدت را در اين مورد به کار مي
برند ) . فام هاي چرخه ي رنگ صد در صد خالص اند ولي در طبيعت به ندرت مي
توان فام خالصي يافت . همچنين ، کمتر رنگيزه اي حد اشباع فام مربوطه در
چرخه ي رنگ را داراست .
رنگهاي درخشان به تنهايي جذاب هستند اما اگر
در يک الگو يا رديفي منظم قرارگيرند از نظر بصري تاثير بيشتري خواهند
داشت. اين نوع آرايش يک ساختار ساده را بر اين رنگها حاکم ميکند و در نتيجه
يک مفهوم و يا نوعي نظم را، وراي حضور محض رنگها، منتقل خواهد کرد.
ديوارها
و پيش زمينه هاي روشن
رنگ هاي سرد ، مختصر کاهش در دماي بدن نگرنده
ايجاد مي کنند و رنگ هاي گرم باعث مختصر افزايش دماي بدن مي شوند . به
لحاظ بصري ، رنگ گرم پيش مي آيد و رنگ سرد پس مي نشيند.
پنجره ها و
مبلمان با زمينه رنگ و سايز متوسط
در مبلمان و پنجره هائي با سايز
بزرگ شاهد ان خواهيم شد که رنگ انها با يکديگر مخلوط خواهد شد و از لحاظ
تآثير گذاري بر محيط غالب خواهند شد ثبات از بين خواهد رفت و تلويحآ نوعي
تکان بصري ايجاد خواهد نمود.با مبلمان وپنجره هاي متوسط و با رنگي متعادل و
متوسط خواهيم توانست ترکيب بندي با ثبات داشته باشيم. هر ترکيب بندي را
ميتوان کارآمد دانست به شرط اين که عناصر صحنه به طور موثر با بينندگان
مورد نظر آن، ارتباط برقرار کند. در اغلب موارد، نکته اساسي در شناسايي
عناصر کليدي صحنه نهفته است تا با نظم مبلمان و ميزان نور ، آنها را از دل
ساير عناصر تصويري متفرقه، بيرون بکشيد. همين اشياء مزاحم، صحنه ها را
مخدوش ميکنند و همچنين،بهتر است به جاي تمرکز زياد روي جزييات خيلي خاص،
تنها روي ساختار کلي صحنه تمرکز کنيد. چرا که تاثير آنها در مقابل ترکيب
بندي عمومي، بسيار سطحي است.
ملحقات تيره
از اين رو چشمان
شما به سمت رنگ تيره تر کشيده ميشوند و شما در روشي قادر خواهيد بود ملحقات
واثاثيه ها را نظم دهيد تا هادي ديد وکيفيت بصري روان باشند
يکي از ملاحظات روانشناختي رنگ که در کاربرد
هنري رنگ اهميت دارد ، بررسي تأثير متقابل رنگ ها است . جلوه يا اثر هر رنگ
در جوار رنگ ديگر تغيير مي کند هر رنگ نسبت به ديگري ميزان تيرگي يا روشني
ذاتي اش را مي نماياند . معکوس کردن اين ترتيب طبيعي ، ناسازگاري رنگي به
بار مي آورد.هر رنگ داراي سه صفت يا سه بُعد ديداري مستقلا ً تغيير پذير
است : فام ، درخشندگي و پرمايگي
*
فام ، صفتي از رنگ است که
جايگاه آن را در سلسله ي رنگي ( از قرمز تا بنفش) – معادل با نور طول موج
هاي مختلف در طيف مرئي – مشخص مي کند قرمز ، زرد و آبي را فام هاي اوليه مي
نامند و چون مبناي ساير فام ها هستند ، رنگ هاي اصلي نيز نام گرفته اند
من هادی پورآخوند(ماهان)فارغ التحصیل معماری از بابلسر -مازندران هستم.هدفم از این وبلاگ کمک به تمام معماران عزیز می باشد و امیدوارم قدم کوچکی در معماری باشد.