معماری , تاریخ ,زمان
معماری , تاریخ ,زمان
1-معماری تن تاریخ است . روح سرگردان همه رخدادهای تاریخی معطوف و وابسته به این تن است . تا این تن زنده بماند و زندگی كند خبرها و خاطره هایی را نیز كه حافظه تاریخی یك ملت را می سازند هم زنده خواهند ماند . در واقع محافظت از تن تاریخ جلوگیری از محو حافظه تاریخی و تهی كردن شهر از فضاهایی ست كه فرصت دخول به خاطره ها و یاد آوری خبرهایی را فراهم می كنند كه یا عامداً مغفول مانده اند و یا غافلاً از یاد رفته اند . تیمار داری تن تاریخ نه كنشی ارتجاعی كه حركتی پیشرو در جهت دیده شدن انبوه تصویرهایی ست كه لحظه های حقیقت را حمل می كنند . حقایق انسانی به واسطه رخدادهای تاریخی جذب زمان و مكان می شوند و معماری چیزی جز سامانی معنادار از ذره های زمان و مكان نیست . سامانی مشهود و تجربی كه حضورش را جز با تخریب نمی توان انكار كرد . شكست های تاریخی همواره با شكستن سقف های و دیوارها و فرو ریختن نشانه های معماری همراه بوده است . تخریب، كار فاتحان شهرها و اشغالگران كشورهاست . اما در شكلی موجه تر كار سازندگان و آبادگرانی هم هست كه فارغ از ضخامت تاریخی مكان و محتوای فرهنگی آن ساختن را تنها بر سطحی صاف و فارغ از آثار گذشته می خواهند آثاری كه ممكن است چیزی را به یاد آورند و یا یادی را زنده كنند . از یاد نبریم كه موثر ترین و ماندگارترین راه تحریف خبرها و خاطره ها تخریب كالبدی آنهاست .
2-از منظری دیگر نیز می توان به منظره تاریخ و معماری نگاه كرد و دریافت كه آمد ورفت ها و تجربه های پر شمار انسان ها از فضای معماری و در پهنه اعصار چگونه ماهیت اثر را جهت می دهد و معنای آن را دگرگون می كند . معماری به مثابه موجودی زنده از تجربه های انسان ، رخدادهای جهان و گذشت زمان بار می گیرد و محتوای تاریخ همچون رسوب به شكل اثر افزوده می شود.
ادامه نوشته
1-معماری تن تاریخ است . روح سرگردان همه رخدادهای تاریخی معطوف و وابسته به این تن است . تا این تن زنده بماند و زندگی كند خبرها و خاطره هایی را نیز كه حافظه تاریخی یك ملت را می سازند هم زنده خواهند ماند . در واقع محافظت از تن تاریخ جلوگیری از محو حافظه تاریخی و تهی كردن شهر از فضاهایی ست كه فرصت دخول به خاطره ها و یاد آوری خبرهایی را فراهم می كنند كه یا عامداً مغفول مانده اند و یا غافلاً از یاد رفته اند . تیمار داری تن تاریخ نه كنشی ارتجاعی كه حركتی پیشرو در جهت دیده شدن انبوه تصویرهایی ست كه لحظه های حقیقت را حمل می كنند . حقایق انسانی به واسطه رخدادهای تاریخی جذب زمان و مكان می شوند و معماری چیزی جز سامانی معنادار از ذره های زمان و مكان نیست . سامانی مشهود و تجربی كه حضورش را جز با تخریب نمی توان انكار كرد . شكست های تاریخی همواره با شكستن سقف های و دیوارها و فرو ریختن نشانه های معماری همراه بوده است . تخریب، كار فاتحان شهرها و اشغالگران كشورهاست . اما در شكلی موجه تر كار سازندگان و آبادگرانی هم هست كه فارغ از ضخامت تاریخی مكان و محتوای فرهنگی آن ساختن را تنها بر سطحی صاف و فارغ از آثار گذشته می خواهند آثاری كه ممكن است چیزی را به یاد آورند و یا یادی را زنده كنند . از یاد نبریم كه موثر ترین و ماندگارترین راه تحریف خبرها و خاطره ها تخریب كالبدی آنهاست .
2-از منظری دیگر نیز می توان به منظره تاریخ و معماری نگاه كرد و دریافت كه آمد ورفت ها و تجربه های پر شمار انسان ها از فضای معماری و در پهنه اعصار چگونه ماهیت اثر را جهت می دهد و معنای آن را دگرگون می كند . معماری به مثابه موجودی زنده از تجربه های انسان ، رخدادهای جهان و گذشت زمان بار می گیرد و محتوای تاریخ همچون رسوب به شكل اثر افزوده می شود.
نكته مهم در این میان حرف « نیچه » است كه می گوید آنچه برای مردم عادی در حكم شكل است برای هنرمند همان محتواست . یعنی قراری نیست كه گرد وغبار زمان و زنگار قدمت و رسوب خبرها و خاطره ها را از تن اثر زدود . زیرا در تجربه هنری اصل و اساس كار حفظ همین شكل و رسوب است و آنچه كه به نظرمی آید باید سائیده شود تا حقیقت محتوی از پشت آن عیان گردد در ساحت زیبایی شناسی حكم محتوای حقیقت را دارد حذف رسوبات تاریخی از شكل اثر هنری به منزله نادیده انگاشتن لایه های متكثر محتواست و محروم ماندن از پاره هایی كه پیكر بندی شناخت را كامل می كنند.
+ نوشته شده در چهارشنبه هشتم آذر ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۴۳ ق.ظ توسط هادی (ماهان) پورآخوند
|


من هادی پورآخوند(ماهان)فارغ التحصیل معماری از بابلسر -مازندران هستم.هدفم از این وبلاگ کمک به تمام معماران عزیز می باشد و امیدوارم قدم کوچکی در معماری باشد.