آنچه باید در ساختن یک خانه بدانیم
مقاومت هر سازه در برابر زلزله به دو عامل اساسي بستگي دارد:
يكي نوع ساخت سازه و به كارگيري اصول و قوانين مهندسي در طراحي و اجراي آن و ديگري بزرگي و قدرت زلزله
در
سالهاي اخير از طريق رسانه هاي گروهي هر چند وقت يك بار خبري در مورد روش
هاي ابداعي مهندسان سازه براي مقاوم سازي ساختمان ها يا ساخت سازه هاي
مقاوم در برابر زلزله شنيده مي شود؛ شيوه هايي مثل قرار دادن ساختمان روي
بلوك هاي لغزشي، حفر كانال هاي بسيار بزرگ در اطراف فونداسيون ها (پي ها)،
معلق كردن ساختمان از زنجير(!)، آويزان كردن پاندول هاي بزرگ از سقف و....
نكته قابل تامل در مورد اين راهكارها، تقريبا غير عملي بودن آنها با توجه
به وضعيت ساخت وساز در كشوري مثل ايران آنهم در مقياس وسيع است. البته نه
تنها در ايران بلكه در اكثر كشورها اين كار تا حدود زيادي نشدني است و اگر
هم قابليت اجرايي داشته باشند بسيار هزينه بر بوده، براي تمام ساختمان ها
قابليت اجرايي ندارند. در كنار اين روش ها، كارهايي مثل استفاده از جدا
سازها، ميرا كننده ها و جذب كننده هاي انرژي (قرار دادن فنرهاي پلاستيكي
ويژه يك يا چند لايه در پي ساختمان) براي كاهش خسارات و تلفات، عملي تر به
نظر مي رسد.
با توجه به توضيحات فوق، در حال حاضر بهترين راه حل يافتن
شيوه هايي براي بهبود روند ساختمان سازي كنوني است. يعني با تغييراتي چند
در روش هاي اجرايي و صد البته با انجام كارها بر اساس ضوابط و آئين نامه ها
از ابتدا تا اتمام كار اجرايي پروژه ها، مي توان به نتايج بسيار بهتري دست
يافت.
مقاومت هر سازه در برابر زلزله به دو عامل اساسي بستگي
دارد: يكي نوع ساخت
سازه و به كارگيري اصول و قوانين مهندسي در طراحي و اجراي آن و ديگري بزرگي
و قدرت زلزله.
نوع، كميت و كيفيت مصالح
از اين ديدگاه ساختمان ها
به طور كلي به چهار دسته ساختمان هاي فولادي، بتني، ساختمان هاي با مصالح
بنايي (آجري) و ساختمان هاي چوبي تقسيم مي شوند. با توجه به كاربرد بيشتر و
به روز بودن ساخت سازه هاي بتني و فولادي در عصر حاضر، قوانين موجود در
زمينه ساخت اين دو نوع سازه را بيشتر مورد بحث و بررسي قرار مي دهيم. سازه
هاي بتني و فولادي اگر براساس اصول مهندسي و ضوابط و آئين نامه هاي اجرايي
موجود ساخته شوند، تفاوت آنچناني از نظر مقاومتي با هم ندارند. با يادآوري
اين نكته كه، فولاد در برابر حرارت و مواد شيميايي نسبت به بتن مقاومت
كمتري دارد (آتش سوزي و ذوب شدن، زنگ زدگي، پوسيدگي و...). در زلزله هر چه
اعضاي سازه شكل پذيرتر و انعطاف پذيرتر باشند، خسارات مالي و جاني وارده
كمتر خواهدبود. براي اين كار بهتر است از فولاد كم كربن، جوش پذير و داراي
شكل پذيري بالا استفاده شود. البته صرفا فولادي بودن يك سازه تضميني بر
مقاومت آن در برابر زمين لرزه نيست. به عنوان مثال برج 20 طبقه
Pinot
Suarez كه يك برج فولادي بود در زلزله سال 1985 مكزيكوسيتي، كاملا فرو
ريخت. بنابراين مقاومت بالاي سازه هاي فولادي مستلزم اجراي اتصالات و جوش
ها و ساير مولفه هاي اجرايي آنها، به طور كاملا علمي و فني و بر اساس آئين
نامه هاي ملي و بين المللي موجود است.
باد بندها
در ساختمان هاي فولادي، بادبندها بعد از
تير و ستون و در موقع زلزله و باد حتي مي توان گفت بيش از آنها داراي
اهميتند و عامل بسيار مهمي براي مقاومت در برابر زلزله و بارهاي جانبي
ديگرهستند. انواع باد بندهاي هم مركز و خارج از مركز، به اشكال مختلف vو v
معكوس و ضربدري (X) مورد استفاده قرار مي گيرند. بادبندهاي X براي مقابله
با باد كاربردي ترند تا در برابر زلزله و در برابر بارهاي متناوب از شكل
پذيري كمتري برخوردارند، زيرا كه در اين نوع بادبندها در هنگام وارد شدن
نيروهاي جانبي، همواره يك عضو مورب آن در كشش و ديگري در فشار است و اين
باعث شكست آني يا اصطلاحا شكست ترد مي شود . طراحي و اجراي بادبندها بايد
با نهايت دقت و بر اساس اصول و قوانين مهندسي خصوصا در مورد محل قرارگيري
خود بادبندها، نوع و اندازه پروفيل مصرفي، مقدار و نوع و طول جوش ها، نوع
درز جوش و... صورت گيرد.
تير و ستون هاي بتني
بتن مسلح بتني است كه در آن
براي مقاومت و شكل پذيري بيشتر در قديم از مواد و اليافي طبيعي مثل موي
اسب، بز و در عصر حاضر از فولاد (اكثرا ميلگرد يا سيم هاي ضخيم و...) يا از
الياف مصنوعي استفاده مي
شود.
در اجراي اين نوع اعضا رعايت نكات زير الزامي است:بكار بردن ميزان آرماتور در حد مورد نياز طبق نقشه نه بيشتر و نه كمتر، فاصله گذاري مناسب بين آرماتورها، عدم استفاده از ميلگردها و مسلح كننده هاي زنگ زده و آغشته با گرد و خاك يا هر ماده ديگر، برس كشيدن آرماتورها قبل از بتن ريزي و تميز كردن آنها، استفاده از بتن با عيار (مثلا بتن با عيار 350
يعني بتني كه در هر متر مكعب آن كه در حدود 4/2 تن وزن دارد ميزان سيمان مصرفي 350 كيلوگرم است) سيمان خواسته شده طبق نقشه اجرايي، رعايت زمانبندي بتن ريزي، استفاده از سيمان با تيپ بندي متناسب با شرايط محيطي محل احداث سازه و نيز متناسب بامقاومت خواسته شده، استفاده از سنگدانه ها (شن و ماسه )با دانه بندي مناسب و درصد اختلاط صحيح و نهايتا استفاده از آب مناسب بتن ريزي. زيرا هر آبي كه املاح آن از حد طبيعي بيشتر يا كمتر باشد براي بتن ريزي مناسب نيست و بتن ساخته شده با آن مقاومت مطلوب را نخواهد داشت. بهترين آب براي ساخت بتن، آب آشاميدني و قابل شرب است.
يك بتن ايده آل
بتن مصالحي است متشكل از سنگدانه
(شن وماسه حدودا 70 درصد) و مابقي آب و سيمان است. بتن بعد از 28 روز به
حدود 90 درصد از مقاومت نهايي خود
مي رسد و هر آن به مقاومت آن افزوده مي شود تا به مقاومت كامل خود برسد.
براي
دستيابي به يك بتن ايده آل بايد نسبت آب به سيمان مناسب بوده، دانه بندي
استاندارد و مقاومت و سختي كافي سنگدانه ها (شن وماسه) و مخلوط كردن آنها
با نسبت هاي تعيين شده نيز بايد بر اساس
دستور العمل هاي موجود باشد.
استفاده از نوع سيمان (تيپ 1،۲، ۳، 4،۵، ضد سولفات) متناسب با شرايط محيطي و
مقاومت مورد نياز مهمترين عامل در كيفيت بتن است، متراكم كردن كامل و
هواگيري بتن در هنگام بتن ريزي به كمك لرزاندن بتن در مدت زمان معين براي
خروج آب و حباب اضافي بتن و جلوگيري از تخلل (حفره حفره شدن) بتن و در
نتيجه كاهش مقاومت آن بعد از گيرش بتن نتيجه اي بي نقص را به همراه خواهد
داشت.
شكل هندسي نقشه ساختمان
يك سازه مقاوم در برابر
زلزله داراي نقشه ساده، متقارن وبدون كشيدگي در سطح(پلان) و ارتفاع (نما و
مقاطع عرضي) است؛ چنين سازه اي داراي توزيع مقاومت يكنواخت و پيوسته بوده،
در برابر زلزله
مقاوم تر است. هرچه نقشه يك ساختمان ساده تر باشد، باعث
قدرت بيشتر مهندسان در درك رفتار لرزه اي سازه از يك طرف و از جهت ديگركسب
اطلاعات بيشتري از رفتار ديناميكي (حركتي) اتصالات آن مي شود. بهترين شكل
پلان به صورت مربع يا اشكال منظم هندسي نزديك به آن (مثلا مستطيلي) است.
نقشه هاي دايره اي هم مناسبند. نقشه هايي كه شماي كلي آنها بصورت (L -
صليبي - U - H -T) هستند، نامناسب بوده، محاسبات اين سازه ها كه داراي نقشه
هاي كشيده هستند، پيچيده تر از ديگر ساختمان هاست ..و حتما باید از درز
زلزله استفاده شود
ارتفاع ساختمان
نسبت ارتفاع (h ) به عرض (b)
ساختمان نبايد از 4 تجاوز كند. اگر اين نسبت بين 4 تا 6 باشد حالت بحراني
داشته، هر چه اين نسبت بيشتر شود احتمال واژگوني و از جا كنده شدن ساختمان
وجود دارد. حتي الامكان بايد سعي شود كه تمام طبقات داراي ارتفاع يكسان و
يكنواخت بوده و در ساختمان طبقات با ارتفاع غير معمول كوتاه يا بلند نداشته
باشيم. پرهيز از داشتن
تراز هاي دو قسمتي در ساختمان و ساخت باز شوها
در ديافراگم ها (منظور از ديافراگم صفحه اي است فرضي كه نقاط مقاوم را به
هم متصل مي كند تا به صورت يكپارچه عمل كرده و در برابر نيروها مقاومت
كنند. عمده ترين ديافراگم ها در ساختمان ها سقف طبقات هستند كه باعث عملكرد
همزمان و هم جهت تير ها و ستون ها و به طور كلي عمل كردن همزمان تمام
اجزاي طبقه و نهايتا كل سازه مي شوند) نيز امري ضروري است.
شرايط زمين محل احداث
اگر ناگزير به ساخت در يك
زمين با نقشه نامنظم باشيم، با ايجاد درز انقطاع (جدا كننده) با عرض مناسب
پلان را به شكل هاي منظم هندسي تقسيم مي كنيم تا هم اجرا راحت و اصولي تر
باشد و هم ازضربه زدن ساختمان هاي مجاور به همديگر در هنگام زلزله جلوگيري
شود. دوري از احداث سازه روي سطوح شيب دار يا تپه ها، از مواردي است كه مي
تواند ما را به ساخت سازه اي مقاوم رهنمون شود. البته ساخت وساز در اينگونه
مكان ها هم ضوابط خاص خود را دارد ؛ از جمله قرار دادن عناصر مقاوم مركز
سختي در پايين شيب.
پي سازي
اجراي فونداسيون ساختمان بايد به
طور كاملا فني و دقيق روي زمين با مقاومت كافي و كنترل شده، باخاك كاملا
متراكم و داراي دانه بندي و جنس مطلوب باشد، تا احيانا مسئله نشست و لغزش
در پي رخ ندهد. به جرات مي توان گفت كه خرابي در فونداسيون ساختمان ها،
همواره به سبب گسيختگي خاك زير آن صورت
مي گيرد و واژگوني در اثر
بلندشدن پي بندرت پيش مي آيد.در انتها، شايان ذكر اينكه، اگرچه ممكن است
براي مالكان ،پيمانكاران ، سازندگان و شركت هاي بيمه از نظر هزينه هاي
اجرايي، تفاوت چنداني بين فروريختن كامل يا آسيب ديدگي جزئي سازه وجود
نداشته باشد كه منجر به عدم كارايي آن شده كه نياز به تخريب كامل و
جايگزيني داشته باشد، ولي براي ساكنان ساختمان ها اين تفاوت بسيار حياتي و
در واقع مرز بين زندگي و مرگ است.
بنابراين، رعايت نكات فوق هر چندكه
نتواند مانع آسيب ديدگي جزئي ساختمان ها شود ولي، اگر از تخريب صد در صد
آنها جلوگيري كند، در اين صورت بازهم در كارمان موفق بوده ايم و تا حدودي
به اهدافمان رسيده ايم.... ولي مسلم بدانيد كه، در پيش گرفتن مسير رعايت
قوانين و مقررات و بندهاي آئين نامه هاي اجرايي به يك جا ختم مي شود و آن
جايي است كه با ساخت سازه هاي مقاوم در برابر زمين لرزه و ساير نيروهاي
خارجي و داخلي وارد بر ساختمان ها، تلفات و خسارات جاني و مالي، تا حد
بسيار زيادي كاهش پيدا خواهد كرد...
پيدايش ترك در ساختمان
افت پي بر اثر عواملي همچون رطوبت و فشارهاي وارده از طبقات ، بي مقاومتي خاك و عملكردهاي آن پيش مي آيد . همچنين نوع مصالح مصرفي و اجراي غيرفني ، سبب نشستهاي پي مي شود . در مجموع ، بر اثر حركات زمين ، اسكلت بنا حركت مي كند و شكستهاي مختلف كه شامل تركهاي عميق و يا معمولي و در مواردي به شكل مويي است ، نمايان مي شود.
موقعيت ترك :
تركهاي عميق :
اين تركها گاهي به طور دائمي به وجود مي آيد و دليل آن نشست مرتب پي است كه در اين صورت ، بودن ساكنان در ساختمان خطرناك است
تركهاي ثابت : معمولا پس از نشست پي ، تحرك ساختمان كم مي شود. اين پديده بر اثر قطع رطوبت و فشرده شدن سطح زير پيش مي ايد. در نتيجه ، شكست و افت ديوارها و اسكلت بنا نيز متوقف ، و حالت ترك ثابت مي شود.
موي تركهاي معمولي : اين تركها در اثر افتهاي كوچك در اسكلت بنا و به واسطه نيروها و در مواردي به علت نوع مصالح اندود به وجود مي ايند. رطوبت ، انقباض و انبساط حاصله در مقابل خشك شدن سطوح مرطوب ، باعث ايجاد تركهاي مويي مي شود.
حالتهاي ترك :
ترك را به شكلهاي مختلف مي توان آزمايش كرد. نوع خطرناك و بدون خطر آنها را به شكلهاي زير مي توان شناسايي كرد:
الف) بند دوقسمت ديوار را كه بر اثر تركهاي عميق از يكديگر جدا شده اند ، با گچ دستي طوري كف كش مي كنيم كه ملات فقط دو قسمت جدا شده را پوشش دهد ؛ يعني در تركها نفوذ نكند
پس از خودگيري و خشك شدن ملات گچ ، چنانچه از ديوار جدا شود ، اسكلت در حال نشست و افت
كامل است كه بايد در مورد آن با احتياط رفتار كرد.
ب) در موارد ذكر شده در بالا ، مي توان روي ترك دو قسمت جدا شده ديوار را نوار كاغذي از جنس كاهي نازك به ابعاد 30*3 سانتيمتر به شكل ضربدر (*) با پونز نصب كرد. چنانچه كاغذ پاره شود ، شكست و نشست در ساختمان بسيار خطرناك مي باشد. در اين صورت ، ساختمان بايد از سكنه خالي شود.
ج) در نشستهاي خطرناك ، كلاف پنجره بر اثر نيروي فشار ، اهرم و دفرمه مي شود . به علت بالا بودن
ضريب شكنندگي ، شيشه پنجره ها ترك مي خورند و مي شكنند.
د) در افتهاي مداوم پي و مواقع سكوت ، صداهاي "تك تك " كه حاصل ترك مصالح و بويژه اجركاري
است ، شنيده مي شود.
روش تعمير تركها:
همانطور كه گفتيم ، بر اثر نشست ، تركهايي به وجود مي آيد كه برخي از آنها مويين و ريز هسنتد . با خالي كردن اطراف آنها و با " كشته كشي " و كشيدن پنبه آب روي سطوح تركهاي مويين آنها گرفته و
آماده نقاشي مي شوند.
تركهاي نيمه عميق :
بر اثر حركت پذيري سقف توفال كه از انقباض و انبساط رطوبت و حرارت حاصل مي شوند . تركهايي به وجود مي آيد . اين تركها را با نوك كاردك و ماله خالي مي كنيم و پس از " آماده كشي " و پرداخت
كشته و پنبه زني ، تركها را مي گيريم و آماده نقاشي ميكنيم.
تركهاي عميق :
اطراف ترك را با تيشه مي تراشيم و سپس درز آن را كاملا خالي مي كنيم. كاربردن گچ دستي و كف كش كردن ، درون ترك را پر و سطح آن را با گچ آماده صاف مي كنيم . سپس با گچ كشته و پنبه اب ،
سوح آن را كاملا پرداخت و آماده نقاشي مي كنيم.
توجه شود : چون سطح كشته كشي در بعد بيشتري انجام مي شود تا خطر كپ كردن به وجود نيايد ، بابد اصولي را به كاربرد تا سطح ترك از اطراف به شكل پخ از گچكاري و اندود برداشته شود تا عمق ترك در سطحي عريض پيوند شود. به اين عمل اصطلاحا " پرداخت كردن ، كشته و همسطح كردن با زمينه
در گچكاري قديمي " مي گويند.
ترك در تقاطع ديوار :
ديوارها بر اثر نداشتن پيوند با هشت گير ترك مي خورند . در مواقعي نشست و شكست ديوارها ، تركها كاملا باز و رويت مي شوند . در بعضي موارد ، اين تركها بسيار عميق هستند ؛ به طوري كه
مي توان دست را در درون آنها حركت داد . در اين حالت ، چنين عمل مي كنيم :
1- سطح ترك را از دو طرف كاملا با تيشه مي تراشيم ، و پس از جارو ، سطوح آن را كاملا مرطوب
مي كنيم .
2- چنانچه لازم باشد ، كنارهاي ترك را با قلم و چكش چند سانتيمتر بازتر مي كنيم تا نشست گچ با
عمق بيشتري انجام شود.
3- ملات گچ تيزون را شلاقي در درون ترك مي كوبيم تا سطح ترك كاملا پر شود.
4- پس از پر كردن ترك به شكل سرتاسري و كف كش كردن گچ تيزون ، اندود گچ و خاك را اجرا مي
كنيم.
5- در صورت نياز ، ترك را شمشه گيري مي كنيم تا در سطح گچكاري يكنواختي به وجود آيد.
6- با گچ آماده و سپس گچ كشته ، سطح اندود را " سفيدكاري" مي كنيم و با پنبه آب زدن براي
پرداخت ، گچكاري را خاتمه مي دهيم.
توجه شود: چنانچه در محل تقاطع ديوار ديوار ابزار گرد زده شود ، يعني ماهيچه به وجود آيد ، ترك مجددي پيش نخواهد آمد .
ترك در نعل درگاه :
به علتهاي زير ، نعل درگاه و سوح زير آن مي شكنند :
الف) در اثر نشست ستون زير نعل درگاه ، به علت اهرم شدن آن ، برش افقي به وجود آيد.
ب) برشهاي عمودي به خاطر وجود پيوند و اثر نيروهاي فشاري در امتداد تير نعل درگاه و برشهاي طولي بعد از مقدار گير نعل درگاه به وجود مي آيد كه در هر دو حالت ، جداره تركها را مي تراشيم ، باز مي كنيم و سپس گرد آن را مي گيريم . بهد ، محل مرطوب شده را با اصطلاحا گچ تيزون ( زودگير) پر مي كنيم و زمينه را با كشته كشي آماده مي سازيم و سپس تركها را به ترتيب ترميم و تعمير مي كنيم.
پيوند در تركهاي عميق :
چنانچه ترك عميق باشد ، رجهاي بريده شده را از دو طرف به اندازه يك نيمه ، خالي مي كنيم و با به كاربردن ملات مرغوب و اجرهاي راسته مقاوم ، سطح ترك را در عزض ديوار با رعايت پيوند ، كامل مي گيريم و سپس مبادرت به اندودكاري مي كنيم. در اين صورت ، اثر ترك كلي محو مي شود. در
بعضي موارد ترك به حدي است كه از بيرون نور و اشيا قابل رويت مي شود .
به طور مسلم ، اين ترك و شكست و نشست از پي شروع مي شود و تا بالاترين قسمت ساختمان ادامه مي يابد كه براي تعمير ان ، به اينصورت عمل مي كنيم : مسير ترك را در كفسازي دنبال مي كنيم و با برداشتن كفسازي به پي مي رسيم . تعمير از پي شروع مي شود . پاز كرسي چيني ، جداره ترك را جهت به وجود آوردن پيوند خالي مي كنيم . پس از بنايي ترك مذكور ، در عمق ديوار اندود و سفيدكاري انجام مي دهيم.
رفع ترك اطراف ستونهاي فلزي : در اجراي اسكلت فلزي كنار ستون فلزي ، هر 60 سانتيمتر ، ميلگرد با برگشت به صورت L خوابيده به نام علمي كيليبس به معناي گيره ، چفت و بست ، پهلو گرفتن و سفت كردن است . آهنگر اسكلت ساز آن را اصطلاحا كلمس مي گويد . حدودا به قطر نمره 16 ميليمتر و به طول 50 سانتيمتر و برگشت ( گونيا زاويه 90 درجه ) حدود 12 سانتيمتر پاجوش به قطر كافي اتصال مي شود. اين اجرا ديوار آجري را با ستون فلزي به طور اصولي پيوند و اتصال مي دهد. اجراي اصولي اين روش يه اين شرح است كه كيليپس زا به دو ستون مقابل و در راستاي يكديگر جوش مي دهيم . سپس ، با ميلگرد راستاي هم قطر و با رعايت اورلپ به دو كيليپس جوش مي دهيم . توجه گردد كه چنانچه فاصله دو ستون فلزي مقابل از 3 متر بيشتر باشد ، بايد از وجود وادار ، فلزي مانند سپري جهت نصب بين دو ستون استفاده كنيم. سپس ، كيليپس گذاري بين ستونها و وادار را در راستاي يكديگر انجام دهيم . بهد هم سفتكاري ديوار را اجرا كنيم. باز هم توجه گردد كه چنانچه فاصله تير زيرين و تير فوقاني در قاب ، مرتفع و بيشتر از ارتفاع 3 متر باشد ، بايد از وجود تير فرعي غير باربري مانند نبشي استفاده كنيم . به طور مسلم ، اتصال تير فرعي با وادار و اجراي كليپس گذاري در مجموعه ذكر شده ، سفتكاري را با اسكلت فلزي كاملا درگير مي سازد. با اين روش اولا وجود تركها در موقع نشست از بين خواهد رفت ؛ ثانيا در مقابل زلزله و تحركات زمين ، ديوارهاي ساختمان و به خصوص ديوارهاي خارجي نگهداري مي شوند كه از
براي تعمير چنين عمل مي كنيم :
1- سطح اندود رويه ، آستر روي ستون و دو ديوار متصل به ستون فلزي را به عرض 100 سانتيمتر و در
شرايط محدود حتي به عرضي كمتر ، جمع اوري مي كنيم .
2- به فاصله و ارتفاع هر 60 سانتيمتر از ذدو ديوار ، كناره ستون را در يك رج افقي به اندازه 50
سانتيمتر خالي مي كنيم.
3- عمل كليپس گذاري را در دو رج خالي شده با ستون فلزي از ميلگرد حداقل نمره 16 با جوش
مطمئن و كافي انجام مي دهيم.
4- محل خالي را با ملات مرغوب و آجر نيم لايي آبخور به طور اصولي انجام مي دهيم تا شكاف گرفته
شود.
5- پس از جارو زدن سطح تراشيده شده و آب پاشيدن به ان ، ميخ سر كج را به فاصله هر 25 سانتيمتر طوري مي كوبيم كه 5/1 سانتيمتر با سطح ستون و سفتكاري فاصله داشته باشد.
6- توري گالوانيزه به عرض 80 سانتيمتر را توسط سيم آرماتور بندي با قلاب مطمئن و محكم به ميخهاي
سركج مي بنديم .
7- اندود آستر را طوري انجام مي دهيم كه توري در وسط ملات قرار گيرد و اندود را مسلح سازد.
8- پس از آستر ، عمل سفيدكاري و لكه گيري و سپس رنگ و روغن را انجام مي دهيم.
با اين روشهايي كه در بالا توضيح دادم چنانچه نشست به وجود آيد ، ديگر ترك در كناره ستون فلزي به
وجود نخواهد آمد.
من هادی پورآخوند(ماهان)فارغ التحصیل معماری از بابلسر -مازندران هستم.هدفم از این وبلاگ کمک به تمام معماران عزیز می باشد و امیدوارم قدم کوچکی در معماری باشد.