انسان , طبیعت , معماری
انسان،طبیعت،معماری اين تركيب واژگان نام يك درس در رشته
معماري است. دقت در معني سه واژه فوق بطور مجرد، سه معني مجزا و منفك را به
ذهن متبادر مي سازد.
اگر ما به عنوان خواننده خود را به عنوان انساني
درگير با سه واژه فوق بدانيم يا به عبارتي ديگر خود را به جاي انساني در
ميان سه كلمه فوق قرار دهيم، خواهيم ديد كه متوجه يك معنا مي شويم، آن هم
زندگي است؛ زندگي انساني كه در طبيعت براي خود سرپناهي به نام معماري
مي سازد. پس انسان در روند زندگي مادي با طبيعت و معماري درگير است.
بستر
هستي انسان طبيعت است، بستر زندگي روزمره او مسكن وياساختمان است. در حال
حاضر درصد انسان هايي كه فارغ از ساختمان مي توانند زندگي كنند بسيار قليل و
درصد آن به نسبت اكثريت هيچ است و بعيد به نظر مي رسد كسي ادعا كند كه
ساختماني فارغ از طبيعت موجود شود.
بنابراين رابطه تنگاتنگ سه واژه فوق در معني و عملكرد آشكار مي شود.
در
اينجا نقش تفكر حاكم بر انسان است كه رابطه بين طبيعت و محيط زيست خود
يعني معماري را تعيين مي كند. اگر انسان به طبيعت نگاه معنوي و نگرش حكمي
داشته باشد، رفتار خود و ساخته دست خود را در تعامل با حكمت عناصر طبيعي
بگونه اي طراحي مي كند كه با يكديگر در تقابل و واكنش نباشند
تاثیر فضا و عناصر بصری بر جسم و روح انسان
آدمی پس از آفر ینش در محیطی قرار داده شد تا تمام نیازهای مادی و معنویش برآورده شود ، در این میان طبیعت علاوه بر آب و غذا آرامش را برای انسان به ارمغان آورد . طبیعت سبز به دلیل عاری بودن از هر گونه آلودگی صوتی و برخورداری از رنگهای ملایم و صداهای ریتمیک ( صدای آب ) تاثیر بسزایی درآرامش انسان دارد شاید این ویژگی اولین دلیل فرار انسان از محیط آلوده شهری به طبیعت است .
متاسفانه در جامعه امروز مهمترین نیاز های انسان جای خود را به نیاز های جانبی داده اند و کمتر توجهی بدان مبذول میشود .
من هادی پورآخوند(ماهان)فارغ التحصیل معماری از بابلسر -مازندران هستم.هدفم از این وبلاگ کمک به تمام معماران عزیز می باشد و امیدوارم قدم کوچکی در معماری باشد.